
اینفلوئنسر یا سلبریتی، کدام انتخاب بهتری برای تبلیغات برندهاست؟


فهرست مطلب
به گزارش دیام برد و به نقل از The Drum، اغلب برندها هنگام برگزاری کمپین یا تبلیغات، میان انتخاب اینفلوئنسر یا سلبریتیها دچار تردید میشوند که آیا باید سرمایه خود را برای اجرای تبلیغات به یک سلبریتی اختصاص دهند یا هزینه کردن آن برای اینفلوئنسر مارکتینگ توجیه منطقیتری خواهد داشت. در حقیقت، مسئله، انتخاب یکی از این دو نیست؛ بلکه درک زمان، دلیل و چگونگی بهرهگیری از هر یک از آن دو مطرح است. این که در تبلیغات مد نظر استفاده از کدام یک میتواند تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد؛ حائز اهمیت است. ما تلاش کردهایم در این گزارش به تفاوتهای این دو مدل از همکاری بپردازیم.
طیف تأثیرگذاری در ذهن مخاطب متفاوت است
همکاری با سلبریتیها اغلب اوج کوتاه مدتی دارد چرا که ساخت رابطهای پایدار با آنها، از نظر مالی و اقتصادی برای برندها پرهزینه است. ولی از طرفی دیگر، اینفلوئنسرها یا تولیدکنندگان محتوا با برقراری ارتباط و گفتوگو با مخاطبان میتوانند اعتماد و ارتباطی مستحکم را به وجود بیاورند، درحالیکه برندها توانایی برقراری چنین ارتباط عمیقی را با مخاطبان خود ندارند.
با این وجود، اغلب برندها با دیدن آمارهای چشمگیری که سلبریتیها در زمانی کوتاه برای برند ایجاد میکنند، برای همکاری وسوسه میشوند. اما حقیقت این است که این دستاوردهای زودگذر ضامن رشد برندها نیستند و چیزی که باعث رشد برند میشود، وفاداری و ایجاد ارزشی ماندگار در ذهن مخاطب است.
اینفلوئنسرها دروازهای برای ساخت تعهدی پایدار با مخاطبان هستند
در سالهای اخیر، برندها به طور فزایندهای به همکاری با اینفلوئنسرها رو آوردهاند. اینفلوئنسرها نهتنها پیام برند را منتقل میکنند، بلکه میتوانند به ایجاد ارتباطی ماندگار میان برند و مخاطبانشان کمک کنند. برخلاف تبلیغات سنتی یا همکاریهای کوتاهمدت با چهرههای مشهور، اینفلوئنسرها معمولاً در تعاملات خود با جامعهای خاص از مخاطبان در ارتباط هستند که انتخاب اینفلوئنسر حوزه مورد نظر را برای برندها راحتتر میکند. به طور مثال اگر برندی قصد دارد خط تولید خاصی از محصولات غذایی خود را تبلیغ کند؛ میتواند با انتخاب اینفلوئنسر فعال در حوزه آشپزی و تغذیه کمپین یا تبلیغ خود را اجرا کند.
از همین رو، بسیاری از متخصصان بازاریابی بر این باورند که اتکا به بالا رفتن کوتاه مدت آمار کمپین، مانند آنچه در کمپینهای همکاری با سلبریتیها رخ میدهد، ممکن است برای برندسازی کافی نباشد. به جای آن، ساختن یک کامیونیتی وفادار که در گذر زمان رشد کند، میتواند نتایج پایدارتری به همراه داشته باشد.
خلق رویکرد ترکیبی از اینفلوئنسر و سلبریتی
اما واقعیت این است که هم بالا رفتن آمار رشد کمپین در کوتاه مدت برای برندها جذاب است و هم عوامل گفته شده باعث شد برخی برندها به جای انتخاب بین «سلبریتی یا اینفلوئنسر»، به طراحی رویکردی ترکیبی فکر کنند. رویکردی که در آن از افراد تأثیرگذار در سطوح مختلف استفاده میشود؛ از نامهای بزرگ گرفته تا میکرواینفلوئنسرهایی که در جوامع خاص خود نفوذ بالایی دارند. چنین مدلی میتواند به برند کمک کند تا در لحظات خاص توجه زیادی جلب کند و در عین حال، در مسیر بلندمدت، رابطهای عمیقتر با مخاطب بسازد.
در نهایت، انتخاب میان این گزینهها به اهداف برند، منابع در دسترس، و نوع پیامی که میخواهد منتقل کند بستگی دارد. اما آنچه مشخص است، اهمیت داشتن یک نگاه جامعتر به طیف تأثیرگذاری و نقشهای مختلف آن در استراتژیهای بازاریابی امروز است.
نکتهی کلیدی در بازاریابی امروز این است که اینفلوئنسرها فقط ابزار تبلیغاتی نیستند، بلکه پل ارتباطی میان برند و مخاطباند؛ پلی که میتواند تعهدی پایدار و عمیق بسازد. زمان آن رسیده که بازاریابان به جای تعقیب بیوقفهی توجههای زودگذر، به فکر ساختن یک جامعهی وفادار و اثرگذار باشند. چنین کاری نیازمند رویکردی چندلایه و ترکیبی به انواع سطوح اثرگذاری است.
برندهای هوشمند دیگر بین سلبریتی و اینفلوئنسر یکی را انتخاب نمیکنند؛ آنها مجموعهای هماهنگ از صداهای مختلف میسازند که در کنار هم، کل طیف اثرگذاری را پوشش میدهد. چرا که هر یک از این صداها، نقشی منحصربهفرد در جلب و نگهداری توجه مخاطب ایفا میکند.

مطالب پیشنهادی

بازاریابی به انگلیسی | 109 اصطلاح بازاریابی و فروش در انگلیسی
