
صنعت رویداد زیر آوار؛ یادداشتی به قلم مریم فریدشاد، همبنیانگذار فیناپ

از سال ۹۸ تا امروز، تقریباً هیچ سالی را بدون بحران و ماجرا پشت سر نگذاشتهایم؛ از اوجگیری ویروس کرونا گرفته تا اتفاقاتی که ترجیح میدهیم وارد جزئیاتشان نشویم.
تقریباً هر ساله با قطعی اینترنت، اختلال در خدمات پایه و آسیب به بسیاری از کسبوکارها مواجه بودهایم. در این میان، صنعت رویداد هم بینصیب نمانده است.
برگزاری رویداد در جهان، نه فقط یک شغل حرفهای و جذاب، بلکه یکی از حوزههای پردرآمد و پرتقاضا محسوب میشود؛ مخصوصاً در زمینههای فناوری، فرهنگی و برندینگ که کشورها با قدرت از آن برای رشد اقتصادی، دیپلماسی نرم و خلق تجربههای انسانی استفاده میکنند. در کشورهای توسعهیافته، رویدادسازها معمولاً جزو نیروهای متخصص و باپرستیژ تلقی میشوند، با فرصتهای رشد بالا و دستمزدهای قابل توجه.
اما در ایران، باوجود استعداد و انگیزه بالا در بین برگزارکنندگان و همینطور استقبال فراوان از رویدادها طی سالهای اخیر، این صنعت همواره تحتتأثیر ناپایداریها، محدودیتها و بحرانها بوده. ۱۲ روز اخیر، در جریان جنگ و بحران، شاید یکی از سنگینترین ضربهها را به این صنعت وارد کرده باشد. بسیاری از رویدادها لغو یا نیمهکاره رها شدند، تیمها پراکنده یا خستهاند، و آینده برای برنامهریزی، مبهمتر از همیشه به نظر میرسد. واقعیت این است که اثرات این آسیبها موقت نیست و احتمالاً ماهها ادامه خواهد داشت.

مریم فریدشاد
اگر بخواهیم ۸ مورد اصلی و مهم از آسیبهایی که رویدادها در این شرایط تجربه میکنند را برشماریم، به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
۱. ناامنی فیزیکی و روانی
حضور در مکانهای عمومی پرریسک میشود و مخاطبان، مهمانان و حتی تیمهای اجرایی احساس امنیت نمیکنند. این عدم اطمینان، شرکت در رویدادها را با تردید مواجه میسازد.
۲. اختلال در زیرساختها
قطعی برق، اختلال در اینترنت، کندی حملونقل عمومی یا امنیتی شدن برخی سالنها، اجرای یک رویداد را به چالشی جدی تبدیل میکند. مسئلهای که در سالهای اخیر بارها تجربه شده و در روزهای بحرانی شدیدتر هم شده است.
۳. کاهش یا توقف مشارکت اسپانسرها
در شرایط بیثبات، بسیاری از برندها بودجه خود را صرف بقا میکنند نه برندینگ. به همین دلیل، همکاری مالی برای برگزاری رویدادها بهشدت افت میکند.
۴. افت حضور مخاطبان و مشارکت عمومی
فضای پرتنش و پراسترس اجتماعی باعث کاهش اشتیاق و انرژی برای حضور در رویدادها میشود، حتی از سوی مخاطبانی که همیشه فعال و وفادار بودهاند.
۵. عدم ثبات برای برنامهریزی بلندمدت
رویدادهای بزرگ، بینالمللی یا سریالی نیاز به برنامهریزیهای چندماهه دارند؛ اما وقتی هیچ اطمینانی برای حتی دو هفته آینده نیست، این سبک از رویداد عملاً غیرقابل اجرا میشود.
۶. فرسودگی و ناامیدی تیمهای اجرایی
بلاتکلیفی، فشارهای اقتصادی، و تکرار تجربههای ناکام باعث دلسردی و فرسایش روانی نیروهای فعال در صنعت رویداد شده و گاه حتی خروج کامل از این حوزه را بهدنبال دارد.
۷. از دست رفتن پتانسیل رسانهای و تاثیرگذاری عمومی
در شرایطی که افکار عمومی معطوف به اخبار بحرانی است، حتی اگر رویدادی برگزار شود، بازتاب و اثرگذاری آن بسیار کمرنگتر از حالت عادی خواهد بود.
۸. اختلال در زنجیره مشاغل وابسته
مشاغل وابسته به صنعت رویداد از تأمینکنندگان فنی و تصویربرداری گرفته تا پذیرایی، طراحی، چاپ، حملونقل و تبلیغات با رکود یا توقف کامل مواجه میشوند.
در این شرایط ادامه دادن برگزاری رویدادها آسان نیست اما توقف کامل آنها هم پیامدهایی دارد. رویدادها فقط یک برنامه یا دورهمی نیستند، بلکه فضایی برای حفظ ارتباط حرفهای، همافزایی متخصصان، بازتاب دادن دغدغهها و تداوم گفتوگوهای مهم در هر حوزهای هستند. حتی در شکل محدود، ساده یا غیررسمی، برگزاری آنها به حفظ انگیزه در تیمها و آماده ماندن برای بازگشت به وضعیت پایدارتر کمک میکند. اگر همهچیز متوقف شود، نهتنها راه برگشت سختتر میشود، بلکه زیرساخت انسانی، ارتباطی و ذهنی لازم برای بازسازی هم به تدریج از بین میرود.
برای بازگشت نرم و تدریجی رویدادها، شاید لازم نباشد از رویدادهای بزرگ و پرهزینه شروع کنیم. میتوان بهجای آن مسیرهایی با ریسک کمتر و ظرفیت سازگاری بیشتر را در نظر گرفت. مانند:
۱. کوچکسازی و سادهسازی رویدادها
شروع با رویدادهایی با ظرفیت محدود، در فضاهای امن و کمهزینه، کمک میکند تا چرخه اجرا دوباره فعال شود و تیمها بدون فشار زیاد دوباره روی فرم بیایند.
۲. افزایش تعامل آنلاین و هیبریدی
استفاده از بسترهای دیجیتال برای پوشش یا ادامه بخشی از برنامهها، میتواند مشارکت مخاطبان را بدون الزام به حضور فیزیکی حفظ کند مانند تجربه دوران کرونا.
۳. بازتعریف اهداف و ساختار رویدادها
بهجای تمرکز بر نمایش و مقیاس، میتوان تمرکز را بر عمق محتوا، کیفیت ارتباط و تقویت همبستگی حرفهای گذاشت.
۴. اعتمادسازی مجدد با مخاطبان و حامیان
شفافسازی درباره شرایط، احتمال لغو، روشهای بازگشت وجه یا انعطافپذیری برنامهریزی، به حفظ اعتماد مخاطب و اسپانسر کمک میکند.
۵. فعال نگهداشتن تیم با پروژههای سبک و هدفدار
میتوان تیمها را با کارهایی مثل برنامهریزی یا تولید محتوا درگیر نگه داشت تا انسجام حفظ شود و آمادگی برای بازگشت باقی بماند.
حتی وقتی همهچیز ناپایدار و مبهم است، گردآمدن چند انسان برای ساختن، میتواند نقطهی شروعی باشد برای ترمیم آنچه از هم گسسته است.
