حکایت ورود برندها به قلب موزیک میناستریم نسل امروز!
فهرست مطلب
امروزه به دلیل تغییر ذائقه مخاطب، برندها هر روز به دنبال راههای خلاقانهتری برای پروموت خودشان هستند. یکی از این راهها، ورود به جهان آثاری است که مخاطبان گستردهای آنها را به عنوان محصول هنری مصرف میکنند. چنین حضوری را از برندها، عمدتا در سریالها و فیلمها به وفور میبینیم؛ مخصوصا اینکه در حال حاضر استفاده از صنعت سینما به عنوان یک بستر تبلیغاتی، خرج کمتری از تبلیغات تلویزیون برای برندها دارد. اما جهان موسیقی چطور؟ برندها -اعم از ایرانی و خارجی- تا چه حد توانستهاند خود را در حافظه شنیداری مخاطبان ماندگار کنند؟
«کافهام برم، اپ کافهبازاره!»
مدتی پیش بود که کاربران شبکههای اجتماعی، به نام «کافهبازار» در یک آهنگ اشاره کردند. این آهنگ که در تابستان همین امسال منتشر شده بود، «میام روی خطت» نام داشت و هنرمندان جنجالیای مانند «مهراد هیدن» و «سهراب ام جی» از خوانندههای آن بودند. در قسمتی از آهنگ میشنویم:
«بیرون نمیرم، آخه کی حال داره
اگه کافهام برم، اپ کافهبازاره!»
همین نام بزرگ، کافی بود تا سوال مهمی در ذهن شنوندگان شکل بگیرد: آیا شاهد ظهور نوع جدیدی از تبلیغات برای برندهای ایرانی هستیم؟ البته هیچ منبع مشخصی از این برند، تبلیغاتی یا سفارشی بودن این امر را تایید یا تکذیب نکردهاند، اما از آنجایی که نمونه دیگری هم از سال 1397 در این خصوص وجود دارد، میتوان کمی جدیتر به این سوال فکر کرد و بابهای جدیدی برای تبلیغات متصور شد.
آهنگ «همهچی هست» یکی دیگر از نمونههایی است که نام یک برند بزرگ ایرانی را به شکلی واضح و با بار معنایی مثبت در خود دارد. «همهچی هست» در تابستان 1397 منتشر شد و به شکل جالبی، «سهراب ام جی» در این آهنگ نیز به عنوان خواننده حضور داشت. در قسمتی از آهنگ میشنویم:
«مدلم از این بیخیالا، بگو مثل منو دیدی تاحالا، نه
صندوقو که میدی، همهچی هست، دیجیکالا!»
وقتی یک مسئله مشابه به شکلی کاملا مشابه در یک جنس مشخصی از آهنگ و یک سبک مشخصی از موسیقی رخ میدهد، برانگیخته شدن قوه کنجکاوی شنوندگان اصلا دور از انتظار نیست. اگر این آهنگها نشنیدهاید، میتوانید با سرچ در سطح اینترنت به آنها گوش دهید.
شاخه جدیدی از Paid Media یا شیطنت اتفاقی ترانهنویس؟
اینکه از چه زاویهای میتوان به حضور این برندها در چنین آهنگهایی اشاره کرد، مسئله بحثبرانگیزی است، اما اگر با حدس و گمان پیش برویم، میتوانیم به دوره جدیدی از تبلیغات برای برندهای ایرانی اشاره کنیم که «رسانه پولی» یا Paid Media را در خلاقانهترین و بهروزترین شیوه خودش به کار میگیرد.
به لحاظ مارکتینگی، ورود به کالای فرهنگی مصرفی مردم، توجیههای منطقی زیادی دارد، آن هم کالایی که بیش از هرکس، نسل جدید 15 تا 25 سال به آن گوش میسپارند و در جریان میناستریم، کمتر کسی است که حداقل یک بار، نام خوانندههای آنها را نشنیده باشد. جالب توجه است که به دلیل پیوندهای محکم فرهنگ و فضای بیزنسی، در برندهای خارجی، مخصوصا آمریکایی، این امر را به وفور مشاهده میکنیم. مثلا نتفلیکس، برند ماشین فراری، نوشابه کوکاکولا و… از نمونههای پرتکرار در آهنگهای میناستریم انگلیسیزبان هستند.
چیزی که مبرهن است، این است که آهنگهای اینچنینی، بیشترین کاربرد مارکتینگی را در حوزه آگاهی از برند (Brand Awareness) برای برند ایفا میکنند. در این دو نمونه، ما نام دو برند بسیار بزرگ ایرانی را میشنویم که شاید تصور شود دیگر نیازی به تبلیغات آگاهی از برند از این جنس ندارند؛ در حالی که آگاهی از برند، همیشه یک پرونده باز برای برندها محسوب میشود. در همین دو نمونه هم فارغ از اینکه پای تبلیغاتی از نوع Paid Media در میان باشد یا نه، دو نتیجه برجسته را میتوان به وضوح دید:
- بالا آوردن نام برند در شبکههای اجتماعی و ساختن موجی با درصد مشارکت بالا
- اثبات بهروز بودن، اجایل بودن و همراه بودن برند با نسل جدید ایرانی و ذائقه آن
ما در دورهای از حرفه مارکتینگ به سر میبریم که برندهای خارجی و بزرگ در عرصههای مختلف، با گروههای هنری همکاری گسترده دارند و حتی تا جایی پیش میروند که آهنگسازانی را برای ساخت یک آهنگ بهخصوص برای برندشان استخدام میکنند. این آهنگها معمولا به دلیل فرآیند توزیع مناسب و انتخاب کانالهای درست، زود سر زبانها میافتند و معمولا هم، ریتم گیرا و بهیادماندنیای دارند. اگر چنین امری حتی در ابعاد بسیار کوچکتر برای برندهای ایرانی ممکن شده باشد، میتوانیم خلاقیت برندها را بار دیگر و در بستری کاملا متفاوت محک بزنیم.
آیا شما نمونههای دیگری از این دست را میشناسید؟