اکانت منیجرهای حرفهای میدانند چطور نه بگویند، بدون آنکه واقعاً نه گفته باشند

فهرست مطلب
بسیاری تصور میکنند اکانت منیجر فقط نقش «انتقالدهنده پیام» را دارد؛ کسی که ایمیلها را ارسال میکند و پیغامهای مشتری را به تیم میرساند. اما Amy Scott، اکانت منیجر ارشد آژانس خلاقیت Sunday Treat، در یادداشتی عنوان میکند که این شغل میتواند چیزی فراتر باشد: پلی میان مشتری و تیم تولید، با درکی عمیق از فرآیندها و توانایی گفتن «نه» بدون اینکه واقعاً «نه» گفته شود.
به گزارش دیام برد، Amy Scott، اکانت منیجر ارشد آژانس خلاقیت Sunday Treat، در یادداشتی که اخیراً در وبسایت The Drum منتشر کرده، توضیح میدهد چگونه ورود فعال به فرآیند تولید و آشنایی عمیقتر با پشت صحنه، نهتنها او را به اکانت منیجری مؤثرتر تبدیل کرده، بلکه تجربه مشتریان را نیز به سطحی بالاتر رسانده است.
او در این یادداشت نوشته است:
وقتی تازه شغلم را بهعنوان اکانت منیجر شروع کرده بودم، فکر میکردم این کار بیشتر به ایمیل خلاصه میشود؛ ایمیلهایی که با «امیدوارم حالتان خوب باشد!» شروع و با «باز هم ممنون!» تمام میشدند. بنابراین وقتی به Sunday Treat پیوستم، انتظار داشتم همان روند ادامه داشته باشد، اما واقعیت کاملاً متفاوت بود.
در مرحلهای، احتمالاً وقتی مشتری برای هشتمین بار میگفت «یک نسخه دیگر هم میخواهیم» یا وقتی تدوینگر آماده بود تا به تعطیلات برود، فهمیدم که نمیخواهم فقط پیامها را منتقل کنم. میخواستم واقعاً درک کنم و تأثیرگذار باشم. بنابراین کاری را انجام دادم که برایم به عنوان یک اکانت منیجر تجربهای کاملاً جدید بود: وارد جریان کار شدم.
تدوین، کارگردانی، تهیهکنندگی و حتی جابهجایی تجهیزات را امتحان کردم، زیرا هرچه بهتر میفهمیدم پروژهها چگونه انجام میشوند، بهتر میتوانستم این فرآیند را برای مشتریها توضیح دهم. این تجربه باعث شد تحت فشار آرامتر باشم، با زمانبندیها واقعبینتر رفتار کنم و وقتی اوضاع پیچیده میشود، مفیدتر باشم.
چند سال جلوتر، هنوز اکانت منیجر هستم، اما حالا به جای اینکه پیامها را بین مشتریها و تیم اجرایی مثل یک «کبوتر نامهرسان» منتقل کنم، این تجربه به من کمک کرده که یک پل واقعی بین این دو طرف باشم.
میتوانم سوالات را پیشبینی کنم قبل از اینکه مطرح شوند، میدانم چه زمانی باید برای جزئیات بیشتر فشار بیاورم و چه زمانی باید از نحوه تدوین دفاع کنم. میدانم یک کارگردان برای ارائه بهترین کار خود به چه چیزی از مشتری نیاز دارد و وقتی مشتری میگوید: «میتوانیم کمی خلاقیت بیشتری اضافه کنیم؟»، دقیقاً منظورش چیست.
شناخت فرآیند از همه جنبهها به من کمک میکند کارها را روان پیش ببرم و در عین حال همه را آرام نگه دارم. این به معنای گرفتن دوربین یا بازنویسی سناریو نیست؛ بلکه دیدن تصویر کامل و دانستن نحوه مدیریت فضاست.

گفتن «نه» بدون گفتن نه
اکثر مشتریها با فرآیند تولید آشنایی ندارند و شاید ندانند که بسیاری از ایدهها قابل اجرا نیستند. به همین دلیل، آشنایی کامل من با فرآیند تولید، این امکان را فراهم میکند که بتوانم همه جزئیات را بهتر برای آنها توضیح دهم. حالا وقتی کسی میپرسد: «میتوانیم کل لوکیشن را عوض کنیم؟» یا «میتوانیم از یک محتوای ۱۵ ثانیهای، هشت برش کوتاهتر دیگر بسازیم؟»، وحشت نمیکنم. به دنبال کسی نمیروم که توضیح دهد چرا امکانش نیست؛ نفس عمیقی میکشم و با آرامش برایشان توضیح میدهم. نه به شکلی که ایده را خنثی کند، بلکه طوری که آنها را وارد فرآیند کنم و حس کنند ایدهشان شنیده شده است.
یاد گرفتهام چطور «نه» بگویم بدون اینکه واقعاً «نه» گفته باشم، و چطور «بله» بگویم به شکلی که برای تیم پشت صحنه قابل اجرا باشد و در عین حال مشتری هیجانزده بماند. این تعادل، تجربه مشتری را از خوب به عالی تبدیل میکند.
چگونه به یک اکانت منیجر بهتری تبدیل شویم؟
اگر اکانت منیجر هستید و تا امروز تنها دستاوردتان یک نمودار رنگی بوده، شاید وقتش رسیده کمی تغییر ایجاد کنید. مشارکت کردن به این معنا نیست که کار کسی دیگر را انجام دهید؛ بلکه یعنی کار خودتان را هوشمندانهتر و مؤثرتر انجام دهید. هرچه فرآیند را بهتر درک کنید، اعتماد بیشتری خواهید ساخت و وقتی همه چیز به هم ریخت و مشتری پرسید: «میتوانیم کل ایده را وسط فیلمبرداری عوض کنیم؟»، شما میدانید چه پاسخی بدهید: «در مرحله تدوین آن را درست میکنیم.»
درست است که این ایده شدنی نیست، اما حداقل این بار میدانید دقیقاً چرا نمیشود و میتوانید تصمیمات بهتری بگیرید.
مطالب پیشنهادی