
۱۰ استراتژی هوشمندانه قیمتگذاری برای ارزشآفرینی در ذهن خریداران و تمایز از رقبا


فهرست مطلب
قیمتگذاری برای محصول و اطمینان از صحت آن، کار حساسی است چرا که باید علاوه کسب سود برای برند، برای مشتری هم سودمند باشد. هر برندی برای رسیدن به این توازن باید برنامهای جامع و بلندمدت را دنبال کند و اقداماتی انجام دهد. آژانس تبلیغاتی Growth Rocks اخیرا گزارشی در رابطه با استراتژیهای قیمتگذاری منتشر کرده و در آن به ۱۰ استراتژی کاربردی برای قیمتگذاری پرداخته است.
طبق گزارش آژانس تبلیغاتی Growth Rocks، کسبوکارهایی که با تحلیل دقیق رفتار مشتری و رقبا و طراحی قیمتهای هوشمندانه عمل میکنند، میتوانند هم در ذهن خریدار ارزشآفرینی کرده و هم از رقبا متمایز شوند. در بازاری که رقابت آنلاین هر روز افزایش مییابد، این عوامل عامل اصلی موفقیت کسبوکارها هستند.
قیمتگذاری صحیح نهتنها بر فروش تأثیر میگذارد، بلکه برداشت مشتری از کیفیت محصول، جایگاه برند در بازار و وفاداری خریداران را نیز شکل میدهد. این گزارش به بررسی ۱۰ استراتژی کاربردی و مؤثر در قیمتگذاری تجارت الکترونیک میپردازد تا نشان دهد چگونه میتوان از قیمت بهعنوان ابزاری استراتژیک برای رشد پایدار استفاده کرد.
استراتژی اول: قیمتگذاری مبتنی بر هزینه
این استراتژی به معنای آن است که قیمت نهایی محصول بر اساس هزینههای صرف شده در تولید آن، تعیین میشود و اغلب به آن قیمتگذاری افزوده بر هزینه (Cost plus pricing) نیز گفته میشود. این هزینهها، معمولاً شامل هزینههای تولید، نیروی انسانی، نیروی توزیع و سایر مواردی است که در قیمتگذاری نقش دارند.
در این روش بعد از قیمتگذاری، هزینهای تحت عنوان سود (Markup) بر آن افزوده میشود. بر اساس گزارش آژانس تبلیغاتی Growth Rocks، شرکتی مانند Walmart از این مدل قیمتگذاری استفاده میکنند.
این روش قیمتگذاری تنظیم آسانی دارد، روش محاسبه آن دشوار نیست و بر سودآوری تمرکز دارد. اما علاوه بر مزایا، معایبی نیز دارد که شامل بیتوجهی به تقاضای بازار، عدم انعطاف در چهارچوب فضای بازار و احتمال کم یا زیاد بودن قیمت نسبت به ارزش واقعی محصول است. به طور کلی این روش برای خردهفروشان که هزینههای قابلپیشبینی دارند، مناسب است.

قیمتگذاری مبتنی بر هزینه
استراتژی دوم: قیمتگذاری مبتنی بر ارزش
در این روش، قیمت محصول بر اساس ارزشی که مشتری از آن دریافت میکند تعیین میشود، نه صرفاً هزینههای تولید. تمرکز اصلی این مدل، بر ادراک مشتری از کیفیت، تجربه یا سبک زندگی مرتبط با محصول است؛ مثل کاری که برند Apple انجام میدهد.
این استراتژی میتواند سودآوری بالایی به همراه داشته باشد، چون قیمت به ارزش ذهنی مشتری وابسته است و نه به هزینههای ثابت. همچنین، به کسبوکار کمک میکند با تمرکز بر کیفیت، خود را از رقبا متمایز کند. بااینحال، اجرای این مدل نیازمند تحقیقات دقیق از بازار، شناخت عمیق از مشتری و پیامرسانی مؤثر (Effective Messaging) است. چون تعیین قیمت در آن بسیار ذهنی و وابسته به درک مخاطب است، ممکن است برای همه محصولات یا بازارها قابلپیادهسازی نباشد.

استراتژی قیمت گذاری بر اساس ارزش که برای فروش محصولات برند اپل مورد استفاده قرار گرفته است.
استراتژی سوم: قیمتگذاری روانشناختی
قیمتگذاری طعمهای (Bait Pricing)، یکی از تکنیکهای معروف روانشناسی است که برای جذب مشتری و تحریک خرید فوری به کار میرود. در این روش، یک محصول با قیمت پایینتر (معمولاً جذاب و با تخفیف) بهعنوان “طعمه” ارائه میشود تا مشتریان را به سمت خرید سایر محصولات با قیمت بالاتر هدایت کند. این رویکرد اغلب در فروشگاههای آنلاین مانند آمازون مشاهده میشود، جایی که برای جذب مشتری، کالاهای پرطرفدار با قیمتهای پایینتر و پیشنهادهای جذاب نمایش داده میشود.
این استراتژی مشتری را به خریدهای ناگهانی تحریک میکند و روشی مناسب برای اجرای کمپینهای تبلیغاتی (Promotional Campaigns) است. همچنین، در مقایسه با سایر استراتژیها، این روش انعطافپذیری کمتری دارد چرا که به مرور زمان به روشی فریبنده تبدیل میشود.

استفاده از روش قیمتگذاری طعمهای
استراتژی چهارم: قیمتگذاری پویا
استراتژی پویا (Dynamic Pricing) انعطافپذیری را در اولویت قرار میدهد و قیمت گذاریها میتواند بر اساس تقاضای بازار، موقعیت جغرافیایی یا قیمت رقبا تعیین شود. میتوان به ارائه خدمات Uber اشاره کرد که قیمتها معمولاً بر اساس شرایط خاصی مثل در دسترس بودن رانندگان، زمان، شرایط آبوهوایی و مکان در لحظه تعیین میشود.
این استراتژی قابلیت حداکثر سازی درآمد را دارد اما از طرفی دیگر نیاز به اجرای پیچیده و پشتیبانی مستمر دارد و ممکن است خریداران را گمراه کند.

استفاده از روش قیمتگذاری پویا در Uber
استراتژی پنجم: قیمتگذاری مبتنی بر رقابت
این روش بر اساس قیمتهای رقبا و روندهای بازار تنظیم میشود. شما قیمت خود را بهگونهای تعیین میکنید که با رقبا همراستا باشد: پایینتر، بالاتر یا مشابه قیمتهای موجود در بازار. برندهایی مانند Walmart و Best Buy از این استراتژی استفاده میکنند.
اجرای این روش آسان است، ریسک قیمتگذاری را کاهش میدهد و باعث افزایش درآمد میشود. اما باعث وابستگی زیاد برند به رقبا میشود و ممکن است در برخی مواقع سود خیلی کمی داشته باشد.
استراتژی ششم: قیمتگذاری فریمیوم و مبتنی بر اشتراک
در استراتژی قیمتگذاری فریمیوم (Freemium Pricing)، یک بخش از خدمات بهصورت رایگان به مشتریان ارائه میشود و برای دسترسی به ویژگیهای اضافی، اشتراک ماهیانه یا سالیانه (Subscription Plans) دریافت میشود. این مدل معمولاً در محصولات دیجیتال و خدمات آنلاین کاربرد دارد. بهعنوان مثال Spotify و YouTube نسخه رایگان خود را همراه با تبلیغات ارائه میدهند و مشتریان میتوانند با پرداخت اشتراک، تجربهای بدون تبلیغات و با ویژگیهای اضافی داشته باشند.
مزایای این روش شامل جذابیت برای مشتریان رایگان، درآمد منظم و افزایش وفاداری مشتریان است. اما معایب آن شامل کمبود انعطافپذیری و نیاز به حفظ مداوم کاربران است.

قیمتگذاری مبتنی بر اشتراک
استراتژی هفتم: قیمتگذاری طبقهبندیشده
در این روش، قیمتها بر اساس ویژگیها یا نیازهای مختلف مشتریان تنظیم میشود. برای مثال، برند Raycon هدفونهای مختلف با قیمتها و ویژگیهای متنوع ارائه میدهد تا مشتریان بسته به نیاز خود انتخاب کنند. مزیت این مدل این است که مشتریان گزینههای بیشتری برای سفارشیسازی دارند و این امر میتواند باعث افزایش رضایت و وفاداری شود. اما پیادهسازی این استراتژی پیچیده است و ممکن است مشتریان را دچار ابهام کند.

استفاده از قیمتگذاری طبقه بندی شده برای انتخاب راحتتر مخاطب
استراتژی هشتم: قیمتگذاری نفوذی
استراتژی قیمتگذاری نفوذی (Penetration Pricing)، بهویژه برای ورود برندهای جدید به طراحی شده است. در این روش، کسبوکارها قیمتهای اولیه خود را کاهش میدهند تا مشتریان جدید جذب کنند و با افزایش وفاداری، قیمتها را تدریجاً بالا ببرند.
مزایای این مدل شامل جذب مشتریان سریع، سهم بازار فوری و مقابله با رقبا است. اما معایب آن شامل کاهش سودآوری، نرخ نگهداری پایین و نرخ چرخش بالا میشود.

قیمتگذاری مبتنی بر رقابت
استراتژی نهم: قیمتگذاری رهبر زیان
قیمتگذاری رهبر زیان (Loss-Leader Pricing) یک استراتژی بازاریابی است که در آن برخی کالاها بهطور عمدی زیر قیمت تمامشده یا سوددهی پایین عرضه میشوند تا مشتریان بیشتری جذب فروشگاه شوند. این کالاها بهنوعی طعمه هستند: مشتری با دیدن قیمت بسیار پایین برای یک محصول وارد فروشگاه میشود، اما در نهایت کالاهای دیگر با سود بیشتر را نیز خریداری میکند؛ مانند فروشگاه Amazon.
مزایای این استراتژی شامل نرخهای تبدیل بالاتر (Higher Conversion Rates)، رضایت بیشتر مشتریان و افزایش شناسایی برند است. اما موجب سودآوری پایینتر برای برند میشود. همچنین در طولانیمدت، ممکن است به عنوان یک برند ارزان قیمت شناخته شود.

قیمتگذاری رهبر زیان یا Loss-Leader Pricing
استراتژی دهم: قیمتگذاری بستهای
استراتژی قیمتگذاری بسته (Bundle Pricing) به این صورت است که مجموعهای از محصولات یا خدمات را با قیمت تخفیفی ارائه میدهید. این روش مشتریان را تشویق میکند که بیشتر از یک محصول خریداری کنند و در عین حال احساس کنند که ارزش بیشتری برای پول خود دریافت میکنند. برندهایی مانند McDonald’s با فروش غذاهای ترکیبی، همچنین Amazon و Sephora با اراِئه بستههای ترکیبی از محصولات خود، از این استراتژی استفاده میکنند.
این استراتژی به مشتری احساس رضایت بیشتری از خرید محصولات میدهد. همچنین برای کسب و کارهایی مناسب است که کالاهای مکمل (Complementary Products) مثل لوازم جانبی فناوری ارائه میدهند.

مطالب پیشنهادی

نشست تخصصی دیام برد، به تعویق افتاد
